جدول جو
جدول جو

معنی وادی سپر - جستجوی لغت در جدول جو

وادی سپر
(رَ بَ دَ / دِ)
بیابان نورد. طی کننده بیابان. وادی گذار. بیابان گذار:
یکی کره چون کوه وادی سپر
به صحرا بپوید چو مرغی بپر.
فردوسی.
ما و خاک و پی وادی سپران کز تف و نم
آهشان مشعله وار و مژه سقا بینند.
خاقانی.
، آن که بر بالای دره میرود. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
وادی سپر
بیابان نورد بیابان سپر آنکه بیابان را طی کند بیابان نورد: (یکی کره چون کوه وادی سپر بصحرا بپوید چو مرغی بپر)
تصویری از وادی سپر
تصویر وادی سپر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یِ مِ)
همان نهری است که آب دشت در آن جاری است و فاصله میانه فلسطین و مصر و به مسافت 40 میل به جنوب غربی غزه مانده ریخته میشود و در این وادی جز در فصل زمستان آبی جاری نشود و آن را نهر نیز گویند. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(یِ طَ بَ نَ)
موضعی است در یمن که دارای معادن آهن و نقره است. (الجماهر بیرونی ص 270)
لغت نامه دهخدا
رودی است در اندلس نزدیک شهر قونکه. (از الحلل السندسیه ج 2 ص 48 و 261)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
یا وادی شیقر یا نهر شیقر رودی است در اسپانیا که شهر قدیمی لاررده بر ساحل راست آن قرار دارد. (از الحلل السندسیه ج 2 ص 255، 256، 257). و رجوع به وادی شیقر شود
لغت نامه دهخدا
(یِ سَ)
ذوسلم. ناحیه ای است در حجاز. (از معجم البلدان). رجوع به سلم در معجم البلدان و ذوسلم در این لغتنامه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پای سپر
تصویر پای سپر
پاسپر پاسپار
فرهنگ لغت هوشیار